ابراهیم گلستان با آثارش در نوع فکر و بینش من اثر داشته است. غلامحسین ساعدی هم در زندگی من اثری بسزا داشته. از جامعه فاصله بگیریم و از تجربه شخصیام بهعنوان یک فرد بگویم؛ بخشی از وجودم ابراهیم گلستان است، بخشی، ساعدی یا چوبک و هدایت. درواقع من منشوری از آثاری هستم که اینها نوشتهاند و من خواندهام و این آثار از من آدمی ساختهاند که اکنون هستم. شما منکر این روند هستید؟ اینکه قصههای شما یا فیلمِ «خشت و آینه» تأثیری آشکار در جامعه ما داشته است؟
يك نكته در «خشت و آینه» هست كه فقط یک نفر فهميد که مطلقا هم به سینم ا کاری نداشت. اگر به شما بگویم کلهتان دود میکند، آن يك نفر آقای کُربن بود. آقاي هويدا، كربن را آورده بود فيلم ببيند و آن يك جمله مهم را فقط او فهميد. از اينكه خيليها فيلم را نفهميدند و فحش هم دادند بگذريم، ولی در بین روشنفکران ایرانی هیچکس آن نکته را نفهمید و آقای کربن که بهزحمت فارسی را میخواند، فهمیده بود. بههرحال بايد فیلم ساخته شود و حتما تأثیر هم میگذارد. فكر ميكنيد گردن کلفتترین آدمهاي ادبیات ما -سعدی و مولوی- كه فوقالعاده و بینظیرند، فهميده شدهاند! سعدی در همان غزل معروفش میگوید: «نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم/ هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت». سعدی هم از آدمی شنیده است بیان آدمیت را. این بیان آدمیت را باید بشنوند و اگر نفهمند هم خب، نفهمند و در هوا که هست. هیچ گفتوگو ندارد. حافظ هم میفهمید، دلش خوش بود كه چهارده روایت از قرآن را میداند اما او سعدي يا مولوی نبود. در حقیقت اینجور آدمها؛ سعدی، مولوی، زکریای رازی، ابنسینا، برای آدم فکر میکنند. ممکن است مغزِ من و شما برای من و شما فکر بکند، اما آنها برای ما فکر میکنند و آنقدر از عوام جلوتر هستند كه مسائل ما را بفهمند و روايت كنند.
از دیدگاه شما در میان نویسندگان مدرنِ ادبیات ما از نظر آگاهیبخشی و روشنگری، کدامیک مؤثرتر از دیگران بودند؟
هرکس بهاندازه وجود حرفهای دریابنده. سعدی و مولوی. من برخورد نکردم با کسی دیگر. ما هشتصدسال وقت داشتیم كه اینها را ببینیم. خیلیها اینها را خواندهاند، خیلیها اینها را تفسير میکنند. ولي بیشتر آنهايي که مولوی را میخوانند، بنگ میکشند، چرس ميكشند، دور خودشان میچرخند و میچرخند تا سرشان گیج برود تا بفهمند که حالتهای فلان دارند. من نمیتوانم آمار بگیرم، ولی اعتقاد دارم كه مولوي و سعدي خيلي اثر گذاشتهاند. مولوي كه حتما اثر گذاشته، اما اثرش برحسب نوع قبولکننده لوح خواننده و شنونده بوده. این لوحها فراوان نبودهاند، رشد نکرده بودند، از مولوی فقط همان درویشبودن را گرفتهاند. ولی از سعدی شايد دنیاگردی را یاد گرفته باشند و دیدن آفاق و آنفس را؛ ولی نميتوانيد آمار بگیرید.
نمیتوانیم آمار دقیقی بگیریم، اما شاید بتوانیم به سلیقه و انتخابِ آدمهایی اتکا کنیم که قادرند بهتر از ما فکر کنند. تلقی من این است که شما سالها بهتر از ما فکر کردهاید.
من هیچ کاري نکردهام، من اگر فكر كرده بودم مكافاتي نداشتم. من حتی در مورد افراد خانواده خودم که آنقدر دقت داشتم رشد کنند، موفق نشدم. تمام زحمت خودم را کشیدهام اما نشده. خب، چهکارش کنم؟
بههرحال قدم اول بايد برداشته شود. حرف شما درست است، بايد روشنفكراني حدِ واسط مردم و حاكميت باشند. این کار باید بشود. همانطور كه سعدی گفته است: «گفتیم و بر رسول نباشد بهجز بلاغ». جز این وظیفه دیگری ندارید. نمیتوانید ترتیبي دهید که نسلي اینطور یا آنطور بار بيايد. نمیشود و هیچکس نمیتواند! تصادفات و اتفاقاتی که پیش میآید، مدرسههایی که باز میشود و روزنامههایی که خوانده میشود، اينها خردهخرده و قطرهقطره بچکاند و رسوب کند تا آدم را آدم کند. ممکن نیست شما بتوانيد کاری کنید که کسي آدم از آب دربیاید، ولی باید به اين فکر کنید که آدم را بايد آدم کنید. درواقع شما باید کار خودتان را بکنید و تا جان دارید باید به اين كار ادامه بدهيد، در همین حد؛ راه دیگری نداريد. اگر فکری در مغز شما پرورش پيدا كرده است، بايد آن را بگوييد. خِست احمقانهای است اگر بخواهید اين افكار را برای خودتان نگه دارید. باید بگویید، حالا ممکن است اين فكر به هیچکس نرسد یا کسی اين حرف را برندارد، که این حرف علیحده است!
با اینحال ناگفته نماند که شرایط برای کارکردن و نوشتن سخت است.
میدانم! الان سهماه است كه كتابي را زيرچاپ دارم، دو نوشته در آن هست كه ميخواهم دربيايد، اما ميدانم باید مثل کرم لول بخورم و از این سدها رد شوم. حرفزدن مکافات دارد، ميدانم!
آقای گلستان، اگر اجازه بدهید این مکالمات را در روزنامه چاپ كنم.
هرکاری میخواهید بکنید. من ابلاغ کردم. اتفاقا امروز داشتم به كسي ميگفتم چرا آدمهايي كه اظهار عقيده ميكنند يا انتقاداتي دارند، اسمِ خودشان را پنهان ميكنند! كسي جرئت ندارد بگويد فلاني خوب گفته يا پرت گفته است.
از اینکه وقتتان را به من دادید، ممنونم.
موفق باشید و سلام مرا به همه خوانندگان خوبِ خودتان برسانید!