امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
برای تو می نویسم....
#1
برای تو می نویسم....

تا وقتی کسی وارد زندگیت نشده خیالت تخته که دست هیچ آدم دنیایی به دنیات نمی رسه
توی قلبت به اندازه یه اسم هم جایی واسه هیچکی نیست
خودتی و خودت و دنیای خودت
تنهاییات به پای خودت
غم و غصه هات به پای خودت
شادیهات مال خودت....
شاید دوستان و آدمای زیادی دور و برت رو گرفته باشن
اما حضورشون واست لحظه ایه
کنارت هستن، کنارشون هستی
اما لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه به فکرشون نیستی، به فکر تو نیستن
اما یه روز می رسه
یکی میاد تو زندگیت
آروم..بی صدا... بی اینکه بدونی
خودشو تو دلت جا می کنه
دوستش داری مدام
شاید اول ترکیب صورتشه که ترتیب دلتو می ده
می گه عاشقته، عاشقت می کنه، عاشقش می شی
میشه همه دلخوشیت، میشه دلیل خنده هات، دلیل نفس کشیدنات
خیال می کنی دیگه تنهاییهات تموم شده
لحظه هات پر می شه از یادش، از خیالش، از خاطراتش
قلبت واسه یه لحظه دیدینش ، واسه یه لحظه گرفتن دستاش پرپر می زنه
شنیدن صداش بهت آرامش می ده
نمی دونی که لحظه به لحظه عاشقی داره چی به سر دل و روزگارت میاره
روزا و شبای قشنگیه اما....خیلی زود می گذره....
انگار ناف تمام عاشقانه ها رو به دوری بریدند!
عاشق تر می شی، حسود می شی، آخه مگه عاشقی بی حسادت هم می شه
مگه می شه زن باشی، عاشق باشی، به دور و بریاش حسود نباشی؟
آخه اسم همه این نگرانیا شده گیر
به قول خودش گیر دادنت دور می کنه تو رو ازش، آخه دست و پاشو بستی
می گه آلرژی عشق گرفتی، حسادتت بچگانه است، بی اعتمادی، حرفت حرف زوره
خب او مَرده و مغرور، غرورش حرف زور برنمیداره، لجبازه مثل خودت، شاید خیلی هم بیشتر
دعوا می کنی، قهر می کنی...
کوتاه میاد، به خاطر تو و عشقت می گذره، طردش می کنه، آروم می گیری....
دوباره داره بهت جون می ده
می دونی که داشتنش فقط یه آرزوی محاله، اما این سد راه علاقه ات نیست
همین از دور داشتنشم دوست داری....
اماباز ...
اون تازه وارد دست بردار نیست
دست از سر تو و عشقت برنمی داره
دوستش داره، شاید بیشتر از تو، شاید بی دردسرتر از تو، شاید عاشق تر از تو، دوباره پاپی می شی
اما این بار این تویی که طرد می شی
بهت می گه نمی تونی بمونی برو!!!!
نمی خوادت
خسته اش کردی
می گه تو هم مثل بقیه
مستأصل میشی
نه پای رفتن داری، نه دل موندن
شده بعضی وقت ها دلت براش پر بکشه
شده آرزو کنی یکبار فقط یکبار زنگ بزنه
شده برای برگشتنش نذر کنی
اصلا شده به امید دیدن دوبارش صدها بار از جایی رد بشی که قبلا اونجا باهاش خاطره داشتی ...
شده عاصی بشی ، گریه کنی ، داد بزنی
شده به خاطرش افسردگی بگیری و شب و روز آه بکشی
.
.
.
آره
حتما برای شما هم اتفاق افتاده….
احساس می کنی از قبل تنهاتر شدی
قید همه چیو می زنی
دیگه دستت به نوشتن عاشقانه هم نمیره
احساس می کنی تموم غربت دینا رو شونه هاته
حس یه پرنده ای که تو قفسه و به اسارت عادت کرده
بال بال می زنی
در قفسو برات باز می کنه که بری
اما ....
دیگه صداتو نمی شنوه
می گه عاشقی هم دوره داره،یه روز تموم می شه
می خزی یه گوشه
بال و پرت می ریزه
دوسش داری اما....
دیگه جایی واسه موندنت نمی بینی
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  خیز فیک روبیکا برای حذف اینستاگرام در راستای صیانت صنم بانو 4 394 ۲۵-۰۸-۰، ۰۱:۴۷ ب.ظ
آخرین ارسال: admin
  اس ام اس روز پدر برای پدران فوت شده صنم بانو 1 154 ۰۶-۱۲-۹۹، ۱۱:۲۹ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  بازارِ داغ اشیای نوستالژیک؛ جایی برای افسرده‌ها صنم بانو 4 293 ۲۳-۱۰-۹۹، ۱۲:۲۱ ب.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان