♥ روزبدنیا اومدن که مادرم واسم تعریف کرد قشنگ ترین خاطرس برام
میگفت اون شب پدرمو وخالم بالباس بیرون خوابیدن از استرس
تا اینکه نصفه شب مادرمو میبرن بیمارستان
مادرم میگفت وقتی ازماشین پیاده شد تا کمک خالم بره سمت پله های بیمارستان
بارون ریزی توی صورتش می بارید که درد و التهابش رو کم میکرد
الان من عاشق بارونم...
شنیدن داستان تولدم قشنگترین خاطره زندگیمه
هنوزم بعضی وقتی به مادرم میگم برام تعریف کنه
من 9 اردیبهشت چهارشنبه ساعت 6صبح به دنیا اومدم
و بیدار شدن ساعت 6 الان سخت ترین کار دنیا هست برام ♥
سپاس+خاطره فراموش نشه
میگفت اون شب پدرمو وخالم بالباس بیرون خوابیدن از استرس
تا اینکه نصفه شب مادرمو میبرن بیمارستان
مادرم میگفت وقتی ازماشین پیاده شد تا کمک خالم بره سمت پله های بیمارستان
بارون ریزی توی صورتش می بارید که درد و التهابش رو کم میکرد
الان من عاشق بارونم...
شنیدن داستان تولدم قشنگترین خاطره زندگیمه
هنوزم بعضی وقتی به مادرم میگم برام تعریف کنه
من 9 اردیبهشت چهارشنبه ساعت 6صبح به دنیا اومدم
و بیدار شدن ساعت 6 الان سخت ترین کار دنیا هست برام ♥
سپاس+خاطره فراموش نشه
الکی الکی هم که شده شاد باش تا راستی راستی باورت بشه و زندگیت پر از شادی بشه
مخصوص امضا و آواتار دوستانی که شورغم رو درآوردن