امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
داستان پاره سنگ
#1
روزي مردي ثروتمند در اتومبيل جديد و گران قيمت خود با سرعت فراوان از خيابان كم رفت و آمدي مي گذشت. ناگهان از بين دو اتومبيل پارك شده در كنار خيابان، يك پسربچه پاره آجري به سمت او پرتاب كرد. پاره آجر به اتومبيل او برخورد كرد. مرد پايش را روي ترمز گذاشت و سريع پياده شد و ديد كه اتومبيلش صدمه زيادي ديده است. به طرف پسرك رفت تا او را به سختي تنبيه كند.. . پسرك گريان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پياده رو، جايي كه برادر فلجش از روي صندلي چرخدار به زمين افتاده بود جلب كند. پسرك گفت : ”اينجا خيابان خلوتي است و به ندرت كسي از آن عبور مي كند، هر چه منتظر ايستادم و از رانندگان كمك خواستم، كسي توجه نكرد. برادر بزرگم از روي صندلي چرخدارش به زمين افتاده و من زور كافي براي بلند كردنش ندارم براي اينكه شما را متوقف كنم، ناچار شدم از اين پاره آجر استفاده كنم.” مرد متاثر شد و به فكر فرو رفت.. برادر پسرك را روي صندلي اش نشاند، سوار ماشينش شد و به راه افتاد.. در زندگي چنان با سرعت حركت نكنيد كه ديگران مجبور شوند براي جلب توجه شما، پاره آجر به طرفتان پرتاب كنند! خدا در روح ما زمزمه مي كند و با قلب ما حرف مي زند؛ اما بعضي اوقات زماني كه ما وقت نداريم گوش كنيم، او مجبور مي شود پاره آجري به سمت ما پرتاب كند.
پاسخ
سپاس شده توسط:
#2
ممنون به خاطر این داستان زیبا!
******************
از خدا خواستم عادتهای زشت را ترکم بدهد
خدا گفت خودت باید آنها را رها کنی.
از او درخواست کردم فرزندان معلول را شفا دهد
گفت لازم نیست, روح او سالم و بزرگ است, جسم هم که موقت است.
از او خواستم لااقل به من صبر عطا کند
فرمود صبر , حاصل سختی و رنج است, عطا کردنی نیست, آموختنی است.
گفتم مرا خوشبخت کن
فرمود نعمت از من است خوشبخت شدن از تو,
از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نکند
فرمود رنج , از دلبستگی های دنیا رها و بمن نزدیکترت می کند.
از او خواستم روحم را رشد دهد
فرمود نه تو باید رشد کنی, من شاخه و برگ اضافی را برایت هرس میکنم تا بتوانی بارور شوی.
از خدا خواستم کاری کند تا از زندگی لذت کامل ببرم
فرمود , برای اینکار من به تو زندگی داده ام.
از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که او دوستم دارد, من هم مخلوقاتش را دوست بدارم,
و خدا مرا در آغوش گرفت و فرمود:
اصل مطلب همین است , تو را برای دوست داشتن خلق کردم و به تو مهربانی و محبت بخشیدم
همه ی آنچه را که میخواهی در آخرین دعایت هست!

mara
"مهربانی" مهمترین اصل "انسانیت" است .
اگر کسی از من کمک بخواهد یعنی من هنوز روی
زمین ارزش دارم.
پاسخ
سپاس شده توسط:


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
Wink شهاب سنگ هم نبود ؛ دایناسور ها منقرض می‌شدند! minaa 0 424 ۱۱-۰۴-۰، ۰۲:۰۶ ب.ظ
آخرین ارسال: minaa
  داستان‌های پشت‌ِپرده معروفترین موجودات افسانه‌ای! صنم بانو 4 165 ۲۷-۰۱-۰، ۱۰:۵۱ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو
  داستان ۷ مومیایی مشهور مصر صنم بانو 7 342 ۱۶-۰۱-۰، ۱۱:۴۲ ق.ظ
آخرین ارسال: صنم بانو

چه کسانی از این موضوع دیدن کرده اند
1 کاربر که از این موضوع دیدن کرده اند:
ملکه برفی (۰۴-۱۰-۹۴, ۱۲:۳۹ ق.ظ)

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان