۰۵-۱۲-۹۶، ۱۱:۲۹ ب.ظ
هفته نامه کرگدن - امید توشه: در علم اقتصاد برای اندازه گیری میزان فقر و غنای افراد جامعه شاخص های مختلفی تدوین شده است که بررسی آن ها می توان نشان دهد ما کجای این خطوط قرار داریم. مردم بهتر از هر کسی می توانند تغییرات قدرت خرید و توانایی اقتصادی شان را در طول سال ها تشخیص دهند. همه با بحث های متداول در تاکسی و جمع های خانوادگی آشنا هستیم که بعد از آه های عمیق خبر از بهتر بودن اوضاع در گذشته می دهد. جدا از مشکلات ساختاری اقتصاد ایران در چند دهه گذشته، مردم به خوبی کاهش قدرت خرید را درک می کنند. اقتصادی علم عدد و رقم است و برای بررسی میزان کاهش قدرت خرید یا اندازه گیری برخورداری و فقر شاخص های علمی متعددی وجود دارد، با این حال بررسی آن ها هم انگاره های عامه را تایید می کند.
چرا فقیرتر شدیم؟
در طول چند دهه گذشته جز چند سال معدود، ایران درگیر تورم دورقمی بوده است. تورمی که باعث شده قدرت خرید مردم سال به سال مانند گلوله ای برف در دست ذره ذره آب شود. کافی است درشت شدن اسکناس ها در سه دهه گذشته و بی اعتباری پول خرد و سکه های ریال ایران را در نظر داشته باشیم تا دریابیم چه اندازه پول ملی ما ارزش خود را از دست داده است. هرچند دستمزد طی این چند دهه رشد داشته اما چون در اغلب سال ها میزان رشد حقوق دستمزد پایین تر از نرخ تورم بوده، سال به سال قدرت خرید کم شده است. به عنوان مثال در حال حاضر با 10 هزار تومان می شود سه بسته سیـ ـگار خرید اما 10 هزار تومان در سال 1368 معادل حقوق یک کارمند و به اندازه یک میلیون و 240 هزار تومان حال حاضر ارزش داشته است.
به بیان دیگر در طول 28 سال گذشته قدرت خرید مردم ایران، 124 برابر کاهش یافته که رقم قابل توجه و تاملی است. برای درک آنچه تورم بر سر درآمد و قدرت خرید مردم ایران آورده، لازم نیست به چند دهه قبل بازگردیم؛ در سال 1384 که محمود احمدی نژاد سکان دولت را در دست گرفت، قیمت هر کیلو گوشت پنج هزار تومان و هر کیلو مرغ 1350 تومان بود اما در حال حاضر و تنها با گذشت حدود 12 سال قیمت گوشت حدود 45 هزار تومان شده؛ یعنی نُه برابر گران تر و مرغ هم حدود 600 درصد افزایش قیمت داشته است. جز در چند کشور معدود و نابسامان اقتصادی از قبیل زیمبابوه و ونزوئلا چنین تورم هایی در اقتصاد دیده نمی شود. تنها در ایران است که تورم مزمن چند دهه است درمان نشده و همچنان مردم را به سوی دهک های پایین جامعه هل می دهد.
نرخ تورم نشان می دهد در چه مدت زمانی هزینه های متوسط یک فرد دو برابر می شود. به عنوان مثل اگر تورم 35 درصدی سال 1392 ادامه یافته بود، بعد از گذشت دو سال و چهار ماه یعنی در نیمه سال 94 هزینه های زندگی دو برابر شده بود. در حالی که با تورم 10 درصدی فعلی حدود هفت سال و چهار ماه زمان می برد تا متوسط هزینه های یک فرد ایرانی دو برابر شود. هر چند تورم 1 درصدی فعلی حدود هفت سال و چهار ماه زمان می برد تا متوسط هزینه های یک فرد ایرانی دو برابر شود. هر چند تورم 10 درصدی هم جزو تورم های بالا محسوب می شود اما هفت سال فرصت مناسبی است تا افراد یک جامعه خود را با تغییرات قیمت ها هماهنگ کنند و با ارتقای شغلی و افزایش درآمدها، قدرت خریدشان را حفظ کنند.
برای هر دردی دو درمان است:
سکوت و زمان
سکوت و زمان