سانتاگ پس از دهه ۶۰ و در جریان جنگ ویتنام، با جملهى «آمریکا بر نسل کشى پایهگذارى شده است» مورد حمله شدید محافظهکاران قرار گرفت، اما نفرت علیه این بانوى آزاداندیش، تازه پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، یعنى زمانى که او اعلام کرد، سوء قصد مزبور «نتیجهى سیاست، علائق و اعمال» ایالات متحده است» به اوج خود رسید. سوزان سانتاگ در برابر جنگ عراق به سرعت از خود واكنش نشان داد و دلايل مطرحشده براى آغاز جنگ از سوى جورج دبليو بوش رييس جمهور آمريكا را غيرقابل قبول خواند. . پس از چنین موضعگیریهاى شجاعانهاى بود که سوزان سانتاگ مورد اهانتهاى بسیار قرار گرفته و حتی چندین بار تهدید به مرگ شد.
سانتاگ كه به پلى فرهنگى ميان اروپا و آمريكا معروف بود، بارها از گسستى سخن گفت كه جهان قديم و نوين را از هم جدا مىكند و نيز از اروپا و آمريكا كه با يكديگر، چه از لحاظ سياسى و چه فرهنگى بيگانه شدهاند: «اينطور است كه آمريكا امروزه خود را همچون پاسدار تمدن و ناجى اروپا مىبيند و همزمان از خودش مىپرسد چرا اروپايىها اين را درنمىيابند. در مقابل اروپايىها، آمريكا را همچون يك دولت جنگطلب بىرحم مىنگرند، يعنى همان چيزى كه باعث مىشود آمريكايىها به اروپا همچون دشمن آمريكا نگاه كنند».
در سال ۱۹۷۶ کتاب «درباره عکاسی» به چاپ رسید و همان گونه که پیش بینى مى شد، با استقبال عمومى مواجه شد. «درباره عکاسی» شاید دوراندیشانهترین و اثرگذارترین کتابی باشد که تاکنون دربارهی این رسانه نوشته شده است. سبک نوشتن متقاعدکنندهی او و پذیرش کامل موقعیت او بهعنوان یک آماتور، نفوذ ایدههایش به جریان اصلی را ممکن ساخت.
کتاب «بیماری بهعنوان یک استعاره» انتقادی است به تعبیرهای خیالپردازانه که با وضعیت بیماری در آن سالها گره خورده بود. سانتاگ خود در زمان نوشتن رسالهاش تحت درمان بود و با سرطان دست و پنجه نرم میکرد.
«نظر به درد دیگران» آخرین کتابی بود که قبل از مرگ «سانتاگ» در سال ۲۰۰۴، به چاپ رسید. این کتاب در واقع ادامهای بر اثر کلاسیک او یعنی کتاب «درباره عکاسی» است که بیست و شش سال قبل از آن انتشار یافته بود. «سانتاگ» در کتاب «نظر به درد دیگران» به نمودهای تصویریِ جنگ و خشونت در فرهنگ امروز میپردازد.
سوزان سانتاگ نمایشنامه، مقاله و داستانهایی را تا زمان مرگش در سال ۲۰۰۴ نوشت. آثار او، که به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شدهاند، عرصههاى گوناگونى از رمان تا مقالهنویسى را دربرمىگیرند. روزنامه نیویورک تایمز در سال ۲۰۰۴ و هنگام اعلام خبر درگذشت او ۴۱ صفت منتقدان را که برای توصیف فعالیتهای سانتاگ طی ۷۱ سال به کار برده اند، ردیف کرد: «اصیل، تقلیدی، خام دست، کارکشته، صمیمی، سرد، فروتن، پوپولیست، پاک دین، تجملی، صادق، خودنما، تارک دنیا، عیاش، چپ گرا، راست گرا، ژرف اندیش، سطحی، متعهد، ضعیف، دگم، دمدمی، روشن بین، درک نشدنی، برهان آور، دلسردکننده، پرحرارت، وارد و غیره.»