۱۴-۱۱-۹۷، ۰۸:۲۲ ب.ظ
شب که می شود
دلم هوای چشمانت را می کند ،
آنقدر که می خواهم
زمان را به عقب برگردانم!
درست به لحظه ای
که برای اولین بار دیدمت؛
همان قدر عاشق ،
همان قدر دیوانه،
همان قدر رسوا...
هنوز هم همانم، تازه دیوانه تر
ببین برای دوباره دیدنت
دارم ساعت را به عقب می کشم!
خدا را چه دیدی شاید شد،
شک ندارم ماشین زمان را هم
کسی اختراع می کند؛
که دلتنگ عشقی از دست
رفته است...
دلم هوای چشمانت را می کند ،
آنقدر که می خواهم
زمان را به عقب برگردانم!
درست به لحظه ای
که برای اولین بار دیدمت؛
همان قدر عاشق ،
همان قدر دیوانه،
همان قدر رسوا...
هنوز هم همانم، تازه دیوانه تر
ببین برای دوباره دیدنت
دارم ساعت را به عقب می کشم!
خدا را چه دیدی شاید شد،
شک ندارم ماشین زمان را هم
کسی اختراع می کند؛
که دلتنگ عشقی از دست
رفته است...