۲۴-۰۹-۹۱، ۰۸:۱۷ ب.ظ
در قرآن دو بار کلمات یاجوج و ماجوج وارد شده است.
یکی از آنها در مورد داستان ذوالقرنین است. در داستان قرآن آمده است که ذوالقرنین در ابتدا بسمت غرب یا محل غروب خورشید عزیمت کرد و در آنجا گروهی را یافت که برای آنها جز خورشید پوشش دیگری نبود.
پس از ماجراهایی که در قرآن شرح آن آمده است، ذوالقرنین بسمت محل طلوع خورشید یا مشرق حرکت نمود و در آنجا گروهی را یافت که زبانی را متوجه نمی شدند.
طبق آیات قرآن آنها از گروه یاجوج و ماجوج به ذوالقرنین شکایت کردن و از وی خواهش کردند تا بین آنها و گروه یاجوج و ماجوج سد و مانعی را قرار دهد.:
قَالُوا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدًّا[1]
«گفتند اى ذوالقرنین یاجوج و ماجوج سخت در زمین فساد مىکنند آیا [ممکن است] مالى در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدى قرار دهى[سد را دوباره تعمیر کنی]»
ذوالقرنین به آنان گفت من احتیاجی به کمک مالی ندارم وفقط به نیروی انسانی شما برای تعمیر این سد نیازمندم.
پذیرفت و با کمک خودشان، سدی برایشان ساخت. سدی که بر اساس آموزه های قرآنی از آهن بود و پوشش آن هم فلز مذاب بود.
در پایان ذوالقرنین به آنها گفت هر گاه این سد شکسته شود، آنگاه در صور دمیده خواهد شد و وعده الهی تحقق می یابد:
قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّی فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاء وَکَانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا وَتَرَکْنَا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ لِّلْکَافِرِینَ عَرْضًا [2]
«گفت این رحمتى از جانب پروردگار من است و[لى] چون وعده پروردگارم فرا رسد آن [سد] را درهم کوبد و وعده پروردگارم حق است در آن روز آنان را رها مىکنیم تا موجآسا بعضى با برخى درآمیزند و [همین که] در صور دمیده شود همه آنها را گرد خواهیم آورد آن روز جهنم را آشکارا به کافران بنماییم»
ایه دیگری که در قرآن از یاجوج و ماجوج سخن رفته در سوره مبارکه انبیاء قرار دارد.
در این سوره نیز آمدن یاجوج و ماجوج نشانه نزدیکی تحقق وعده الهی شمرده شده است.
حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن کُلِّ حَدَبٍ یَنسِلُونَ وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ إِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ لَوْ کَانَ هَؤُلَاء آلِهَةً مَّا وَرَدُوهَا وَکُلٌّ فِیهَا خَالِدُونَ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَهُمْ فِیهَا لَا یَسْمَعُونَ إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُوْلَئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ لَا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ لَا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ هَذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاء کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ[3]
«تا وقتى که یاجوج و ماجوج [راهشان] گشوده شود و آنها از هر پشتهاى بتازند و وعده حق نزدیک گردد ناگهان دیدگان کسانى که کفر ورزیدهاند خیره مىشود [و مىگویند] اى واى بر ما که از این [روز] در غفلت بودیم بلکه ما ستمگر بودیم در حقیقتشما و آنچه غیر از خدا مىپرستید هیزم دوزخید شما در آن وارد خواهید شد
اگر اینها خدایانى [واقعى] بودند در آن وارد نمىشدند و حال آنکه جملگى در آن ماندگارند براى آنها در آنجا نالهاى زار است و در آنجا [چیزى] نمىشنوند بىگمان کسانى که قبلا از جانب ما به آنان وعده نیکو داده شده است از آن [آتش] دور داشته خواهند شد
صداى آن را نمىشنوند و آنان در میان آنچه دلهایشان بخواهد جاودانند دلهره بزرگ آنان را غمگین نمىکند و فرشتگان از آنها استقبال مىکنند [و به آنان مىگویند] این همان روزى است که به شما وعده مىدادند روزى که آسمان را همچون در پیچیدن صفحه نامهها در مىپیچیم همان گونه که بار نخست آفرینش را آغاز کردیم دوباره آن را بازمىگردانیم وعدهاى است بر عهده ما که ما انجامدهنده آنیم و در حقیقت در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.»
اخوان الصفا در مورد محل زندگی قوم یاجوج و ماجوج، ابتدا مراتب ارض را بیان می دارند و آن را شامل دو نیمه می دانند که نیمی از آن در آب و نیمی دیگر بیرون است.
آنها سپس نیم بیرون از آب را شامل اقالیم مختلف دانسته و تنها ربعی از آن را ربع مسکون خوانده اند، دریایی که منسوب به دریای یاجوج و ماجوج است را بیرون از ربع مسکون و از دریاهای محیط بر آن دانسته اند و آورده اند:
«و أما بحر الغرب و بحر یأجوج و مأجوج، و بحر الزّنج، و بحر الزانج، و البحر الأخضر، و البحر المحیط فخارج عن هذا الرّبع المسکون»[4]
یکی از آنها در مورد داستان ذوالقرنین است. در داستان قرآن آمده است که ذوالقرنین در ابتدا بسمت غرب یا محل غروب خورشید عزیمت کرد و در آنجا گروهی را یافت که برای آنها جز خورشید پوشش دیگری نبود.
پس از ماجراهایی که در قرآن شرح آن آمده است، ذوالقرنین بسمت محل طلوع خورشید یا مشرق حرکت نمود و در آنجا گروهی را یافت که زبانی را متوجه نمی شدند.
طبق آیات قرآن آنها از گروه یاجوج و ماجوج به ذوالقرنین شکایت کردن و از وی خواهش کردند تا بین آنها و گروه یاجوج و ماجوج سد و مانعی را قرار دهد.:
قَالُوا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدًّا[1]
«گفتند اى ذوالقرنین یاجوج و ماجوج سخت در زمین فساد مىکنند آیا [ممکن است] مالى در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدى قرار دهى[سد را دوباره تعمیر کنی]»
ذوالقرنین به آنان گفت من احتیاجی به کمک مالی ندارم وفقط به نیروی انسانی شما برای تعمیر این سد نیازمندم.
پذیرفت و با کمک خودشان، سدی برایشان ساخت. سدی که بر اساس آموزه های قرآنی از آهن بود و پوشش آن هم فلز مذاب بود.
در پایان ذوالقرنین به آنها گفت هر گاه این سد شکسته شود، آنگاه در صور دمیده خواهد شد و وعده الهی تحقق می یابد:
قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّی فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاء وَکَانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا وَتَرَکْنَا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ لِّلْکَافِرِینَ عَرْضًا [2]
«گفت این رحمتى از جانب پروردگار من است و[لى] چون وعده پروردگارم فرا رسد آن [سد] را درهم کوبد و وعده پروردگارم حق است در آن روز آنان را رها مىکنیم تا موجآسا بعضى با برخى درآمیزند و [همین که] در صور دمیده شود همه آنها را گرد خواهیم آورد آن روز جهنم را آشکارا به کافران بنماییم»
ایه دیگری که در قرآن از یاجوج و ماجوج سخن رفته در سوره مبارکه انبیاء قرار دارد.
در این سوره نیز آمدن یاجوج و ماجوج نشانه نزدیکی تحقق وعده الهی شمرده شده است.
حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن کُلِّ حَدَبٍ یَنسِلُونَ وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ إِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ لَوْ کَانَ هَؤُلَاء آلِهَةً مَّا وَرَدُوهَا وَکُلٌّ فِیهَا خَالِدُونَ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَهُمْ فِیهَا لَا یَسْمَعُونَ إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُوْلَئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ لَا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ لَا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ هَذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاء کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ[3]
«تا وقتى که یاجوج و ماجوج [راهشان] گشوده شود و آنها از هر پشتهاى بتازند و وعده حق نزدیک گردد ناگهان دیدگان کسانى که کفر ورزیدهاند خیره مىشود [و مىگویند] اى واى بر ما که از این [روز] در غفلت بودیم بلکه ما ستمگر بودیم در حقیقتشما و آنچه غیر از خدا مىپرستید هیزم دوزخید شما در آن وارد خواهید شد
اگر اینها خدایانى [واقعى] بودند در آن وارد نمىشدند و حال آنکه جملگى در آن ماندگارند براى آنها در آنجا نالهاى زار است و در آنجا [چیزى] نمىشنوند بىگمان کسانى که قبلا از جانب ما به آنان وعده نیکو داده شده است از آن [آتش] دور داشته خواهند شد
صداى آن را نمىشنوند و آنان در میان آنچه دلهایشان بخواهد جاودانند دلهره بزرگ آنان را غمگین نمىکند و فرشتگان از آنها استقبال مىکنند [و به آنان مىگویند] این همان روزى است که به شما وعده مىدادند روزى که آسمان را همچون در پیچیدن صفحه نامهها در مىپیچیم همان گونه که بار نخست آفرینش را آغاز کردیم دوباره آن را بازمىگردانیم وعدهاى است بر عهده ما که ما انجامدهنده آنیم و در حقیقت در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.»
اخوان الصفا در مورد محل زندگی قوم یاجوج و ماجوج، ابتدا مراتب ارض را بیان می دارند و آن را شامل دو نیمه می دانند که نیمی از آن در آب و نیمی دیگر بیرون است.
آنها سپس نیم بیرون از آب را شامل اقالیم مختلف دانسته و تنها ربعی از آن را ربع مسکون خوانده اند، دریایی که منسوب به دریای یاجوج و ماجوج است را بیرون از ربع مسکون و از دریاهای محیط بر آن دانسته اند و آورده اند:
«و أما بحر الغرب و بحر یأجوج و مأجوج، و بحر الزّنج، و بحر الزانج، و البحر الأخضر، و البحر المحیط فخارج عن هذا الرّبع المسکون»[4]
خدایا!
کودکان گل فروش را می بینی؟!
مردان خانه به دوش،
دخترکان تن- فروش،
مادران سیاه پوش،
کاسبان دین فروش،
محراب های فرش پوش،
پدران کلیه فروش،
زبان های عشق فروش،
انسانهای آدم فروش،
همه رامی بینی؟!
می خواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم،
دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد رفیق…!!!.zaps.
کودکان گل فروش را می بینی؟!
مردان خانه به دوش،
دخترکان تن- فروش،
مادران سیاه پوش،
کاسبان دین فروش،
محراب های فرش پوش،
پدران کلیه فروش،
زبان های عشق فروش،
انسانهای آدم فروش،
همه رامی بینی؟!
می خواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم،
دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد رفیق…!!!.zaps.