ارسالها: 724
موضوعها: 179
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۵
اعتبار:
1,977
سپاسها: 0
14 سپاس گرفتهشده در 1 ارسال
مریم مامانم میگفت عشق مثل اتوبوس می مونه
وقتی یکیش رفت منتظر بعدی باش
يك مرد تنها ( A singel man) ا 2009
هیلاریو: طرف خیلی جوونه، و خیلی هم مغروره.
کریس: خب باشه! قبرستون پره از پسرهایی که خیلی جوون و خیلی هم مغرورند!
هفت دلاور (The Magnificent Seven) ا 1960
پشت این نقاب یه جسم نیست. یه آرمانه، آرمان ها هم ضد تیرند
براي انتقام جويي (V for Vendetta ) ا 2005
من بزرگترین پشیمونی زندگیم رو بت می گم: من گذاشتم عشقم بره!
مگنوليا (Magnolia ) ا 1999
سرکوب یک احساس فقط اون احساس رو قویتر می کنه
ببر خيزان اژدهاي پنهان (Crouching tiger hien dragon) ا 2000
ریشِ شما ریشه ی مردم رو سوزونده
دل شکسته 1387
کی رفته بود بالای منبر میگفت پل صراط از مو نازکتر از تیغ تیزتره یکی از اون پایین گفت خب بگو راه نیست برادر چرا میپیچونی؟!
دموکراسی تو روز روشن 1389
- قرص هاتو خوردي؟
- نه
- اومديم و من يه وقت رفتم، تو بايد يادت بره؟
- تو نباشي من براي چي بايد قرص بخورم!؟
آقا يوسف 1389
ببین دلخوری، بـــاش
عصبانی هستی، بـــاش
قهری، باش
هر چی می خوای باشی باش
ولی حق نداری با من حرف نزنی، فــهمیــــــدی ؟
خانه سبز 1372
ارسالها: 724
موضوعها: 179
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۵
اعتبار:
1,977
سپاسها: 0
14 سپاس گرفتهشده در 1 ارسال
محمدابراهيم (محمدعلي کشاورز) : خورشيد دم غروب ، آفتاب صلات ظهر نميشه ، مهتابيش اضطراريه ، دوساعته باتريش سهست ، بذارين حال کنه اين دماي آخر ، حال و وضع ترنجبين بانو عينهو وقت اضافيه بازيه فيناله ، آجيل مشگل گشاشم پنالتيه ، گيرم اينجور وجودا ، موتورشون رولز رويسه ، تخته گازم نرفتن سربالايي زندگي رو ، دينامشون هم وصله به برق توکل ، اينه که حکمتش پنالتيه ، يه شوت سنگين گله ، گلشم تاج گله !
[ مــادر - علي حاتمي ]
ما یه سر خاک و فاتحـه باس بیایم ... که خب اونم میایم ... جخ فاتحه اش رو هم میشه از همین راه دور پیشکی حـواله کرد ..! ... (با دست محکم میزنه تو پیـ ـشونیش!شق!) فـاتــحــه ..!! [ مــادر - علي حاتمي
ارسالها: 724
موضوعها: 179
تاریخ عضویت: اردیبهشت ۱۳۹۵
اعتبار:
1,977
سپاسها: 0
14 سپاس گرفتهشده در 1 ارسال
چوبی بمون که دنیای ادمها از سنگه
پدرژپتو به پینوکیو
ارسالها: 2,213
موضوعها: 732
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۴
اعتبار:
5,879
سپاسها: 0
24 سپاس گرفتهشده در 5 ارسال
۲۲-۰۵-۹۵، ۰۱:۰۷ ب.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۲۲-۰۵-۹۵، ۰۱:۱۰ ب.ظ توسط آیداموسوی.)
میدونی تو عصر یخبندان کیا زنده موندن؟ فقط خارپشتا!
اونا دو راه داشتن؛ یا دورهم جمع شن و از همدیگه گرما بگیرن، یا از هم دور شوند تا خارشون تو بدن هم نره.
اونا راه اول رو انتخاب کردن، اونوقت من....
#عصر یخبندان
کاش زندگی مانند جعبه موسیقی بود، صداها آهنگ بود؛ حرفها ترانه..
#دلشدگان
نادر (حامد بهداد): به خدا اون فیلم حروم نیست... حروم نیست...
یکی دو تا صحنه توش داره ، بچه کوچیک نباید ببینه ، همین...!
فیلمهای مسلمونی هست ، همه چی توش هست ، فیلم خوب هست ، آمریکایی هم هست ، من تازه فیلمای آمریکایی رو به قرآن مجید بخاطر این ماجرایی که الان
آمریکا ما رو تحریم کرده ، من ملتو تحریم کردم ، به امام حسین قسم...!!!
#کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد
داریوش ارجمند:باباتو می شناختم!
قدیما با آفتابه عرق میخورد،حالا " ضای " والضالین نمازشو ٬قد اتوبانِ قُم میکشه!
#رئیس
رمان های زیبای انجمن اثر نویسندگان توانا :
در عشق زنده باش | محمد رضا عباس زاده
رمان از نسل آفتاب|ثمین
رمان طلوع در سرزمین خدایان|الی نجفی
ارسالها: 2,213
موضوعها: 732
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۴
اعتبار:
5,879
سپاسها: 0
24 سپاس گرفتهشده در 5 ارسال
۲۲-۰۵-۹۵، ۰۱:۱۴ ب.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۲۲-۰۵-۹۵، ۰۱:۱۵ ب.ظ توسط آیداموسوی.)
رویا: می دونی همه فکر می کنن اگه حس واقعیشون رو نشون بدن همه چی به هم میریزه،
هیچ کس حرف دلش رو راحت نمی زنه خوب اگه نمی خواد می تونه همون شب اول، همون لحظه اول بیاد و بگه...
استاد: فکر نمی کنی آدما واسه مخفی کردن احساسشون دلیل دارن؟
رویا: دلیلشون از هم دورشون می کنه، چه دلیلی از عشق مهم تره!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گدایی همه جورش بده...گدایی عشق از همش بدتره...!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از آدماي بزرگ مجسمه ساختيمو دورش نرده کشيديم ...
اگه کسي حرف اين مجسمه هارو باور کنه بايد بين خودشو مردم نرده بکشه...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از جان عزیزترم : درشهریم که با تو برایم غریب نیست . اما دیشب را باز بی تو ، در غربت گذراندم .سهم من از عشق گوشه سرد و تاریکی از این دنیاست که با یاد تو گرم مانده است. کاری کن که باور کنم انتظار خود عشق است. من از مردم همین شهرم. همهء آدمای این شهرم دوست دارم . چون تقریبا هیچ کدومشونو نمیشناسم . از آدم های بزرگ مجسمه ساختیم و دورش نرده کشیدیم ، اگر کسی حرفهای مجسمه هارو باورکنه، باید بین خودشو مردم نرده بکشه!من این حرف هارو باور کردم، اصلا باور کردنی، هست؟توانا بود هر که دانا بود،واقعا ؟؟ من با همه غریبم ، با مجسمه ی آدمها،با آدمهای مجسمه .
آدم ها از دور دوست داشتنی ترند ٬ شایدم خیالاتیمو میترسم با پیدا کردن دوست مجبور بشم . از خیالبافی دست بردارم اما اگر دو نفر به قیمت دوستی مجبور بشن تا اخر عمر بهم دیگه،دروغ بگن بهتره که در تنهایی بشیننو به چیز هایی فکر کنن که دوست دارن . روز ها فکر کردن فایده نداره. صدا و نور و شلوغی مزاحم خیالبافی آدمه .
باید صبر کرد تا شب بشه...
#شب های روشن
رمان های زیبای انجمن اثر نویسندگان توانا :
در عشق زنده باش | محمد رضا عباس زاده
رمان از نسل آفتاب|ثمین
رمان طلوع در سرزمین خدایان|الی نجفی
ارسالها: 2,213
موضوعها: 732
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۴
اعتبار:
5,879
سپاسها: 0
24 سپاس گرفتهشده در 5 ارسال
۲۲-۰۵-۹۵، ۰۱:۱۷ ب.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۲۲-۰۵-۹۵، ۰۱:۱۸ ب.ظ توسط آیداموسوی.)
سروین : میخوام برم دیگه نمیتونم باهات زندگی کنم
سیاوش : من تازه شدم مثه تو ، تو اینجوری بودی که من انتخابت کردم بی معرفت حالا که بهت احتیاج دارم سیاوش(مصطفی زمانی):میخوای تنهام بذاری؟
سروین(مهناز افشار ) : انقد خودم خراب و داغونم که به هرکی تکیه میکنم اونم خراب میشه روزی هزار بار میگم اگه من نبودم سیاوش اینجوری نمیشد
سیاوش : آره اگه تو نبودی سیاوش هیچیش نبود ، بابا من زندگیمو به خاطر تو باختم
سروین : اگه بمونم بیشتر میبازی !
سیاوش : به خدا سروین به خدا تو فقط مهمی ، بمون ، التماست میکنم سروین تورو خدا
سروین : با موندنم که نتونستم کاری کنم شاید برم یه چیزایی درست شه ، یکی بیاد بهت سر بزنه ، یکی بیاد ببینتت...
سیاوش : به خدا کسی دیگه سراغم نمیاد ، هیشکی نمیخواد کمکم کنه ، هیشکی تو فکرم نیس اگه تو بری کسی به دادم نمیرسه سروین ، غلط کردم ، گوه خوردم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سیاوش : دلم گرفته ، دیگه حوصله ی صدا کردن زندگیمو ندارم ، ای کاش یکی بود از اینجا به بعد زندگیمو .... تنهام ، خیلی تنهام....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حدیث(باران کوثری) : همش فک کردی تنهایی ، فک کردی هیچکس نیست ، حتّی سروین ، امّا من بودم تو منو ندیدی ، منو یادت رفت ، هنوزم هستم ، حتّی اگه دیر باشه...
#قصه پریا
رمان های زیبای انجمن اثر نویسندگان توانا :
در عشق زنده باش | محمد رضا عباس زاده
رمان از نسل آفتاب|ثمین
رمان طلوع در سرزمین خدایان|الی نجفی
ارسالها: 2,213
موضوعها: 732
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۴
اعتبار:
5,879
سپاسها: 0
24 سپاس گرفتهشده در 5 ارسال
۲۲-۰۵-۹۵، ۰۱:۲۰ ب.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۲۲-۰۵-۹۵، ۰۱:۲۱ ب.ظ توسط آیداموسوی.)
عزیز : یک سوال میخوام ازت بپرسم !! اگه ناراحت نمیشی بپرسم ؟
مریم : چیه ؟
عزیز : اون موقع که پلیس اومد انقدر ترسیدی چی تو کیفت بود ؟
مریم : پایپ
عزیز : پایپ چیه ؟
مریم : پایپ یک چیزیه که باهاش شیشه میکشن .
عزیز : شیشه چیه ؟ مگه شیشه کشیدنیه ؟
مریم : آره شیشه کشیدنیه ، عین نبات
عزیز : نباتُ که نمیکشن ؟
مریم : چرا عزیز یک مدل جدیدش اومده خارجیه . خوردش می کنن ، میریزنش تو پایپ ، زیرش ُ داغ میکنن ، اون بخار میکنه ، .... میکشنش
عزیز : یه چیزایی شنیده بودم .
مریم : چی شنیده بودی ؟
عزیز : تو هیچ عطاری پیدا نمیشه .
مریم : پس کجا پیدا میشه ؟
عزیز : همون جا که تو میری بخری .
مریم : خوب پس ... حالا بازم میخوای بیایی ؟
عزیز : آره می آم تا اذییتت نکنن ، مزاحمت نشن .
مریم : البته اگه با این چادر چاقچورت بهم بفروشن .
عزیز : می فروشن . خوبم می فروشن . .... این نبات خارجی که تو میکشی خاصیتش چیه ؟
مریم : خاصیتش ...؟ عزیز خاصیتش اینه که تو رو از این دنیای بدبختی میکشه بیرون .
عزیز : زحمت کشیدی ...
مریم : یعنی چی ؟
عزیز : خودت باید مشکلات خودتُ حل کنی . نه اینکه بزنی بری بیرون .
مریم : عزیز نصیحت ؟
عزیز : نصیحت نه .. نصیحت نه من خودم یکی رو می خوام نصیحتم کنه.
#مرهم
رمان های زیبای انجمن اثر نویسندگان توانا :
در عشق زنده باش | محمد رضا عباس زاده
رمان از نسل آفتاب|ثمین
رمان طلوع در سرزمین خدایان|الی نجفی
ارسالها: 2,213
موضوعها: 732
تاریخ عضویت: مرداد ۱۳۹۴
اعتبار:
5,879
سپاسها: 0
24 سپاس گرفتهشده در 5 ارسال
۲۲-۰۵-۹۵، ۰۱:۲۲ ب.ظ
(آخرین تغییر در ارسال: ۲۲-۰۵-۹۵، ۰۱:۲۴ ب.ظ توسط آیداموسوی.)
گلشيفته فراهانی : تو از چه جور آدمي خوشت مياد ؟
رضا رويگري : ادمي كه زن باشه...!
____________________
درسته که پول خوشبختی نمیاره ، ولی بی پولی حتما بدبختی میاره...!
#بوتیک
محمد رضا فروتن :آشغالِ عوضی چرا تو مخِ کوچیکت فرو نمیره که منِ احمقِ الاغ، عاشقتم...؟!
#قرمز
استاد(عزت الله انتظامی): این سه کلمه ای که بهت میگم یادت نره؛ عشق ... عشق، ایمان، مرگ
شاگرد(محمدرضا فروتن): همون سه کلمه ای که هر آدمی باید تنهای تنها تجربه کنه.
استاد: تنها عاشق میشی ، تنها ایمان میاری و تنها میمیری ... من نمی تونم بتو ایمان قرض بدم ..
_____________________
شاگرد : میخوام بدونم .
استاد : چیرو میخوای بدونی ؟!!... اخه هردونستنی كه به درد آدم نمی خوره. اگه آدمها از دل و نیت هم باخبربودن، از دوفرسنگی خونه ی هم رد نمیشدن ، اگه بدونی غذایی كه میخوری توی دل و رودت چه اتفاقی میوفته حاضری از گرسنگی بمیری ولی به غذا لب نزنی .. میخوای بمیری ؟!!
#چهل سالگی
رمان های زیبای انجمن اثر نویسندگان توانا :
در عشق زنده باش | محمد رضا عباس زاده
رمان از نسل آفتاب|ثمین
رمان طلوع در سرزمین خدایان|الی نجفی